|
اگر روزی دلم گرفت
یادم باشد که فرشتگان برایم دعا می کنند
برایم روشن روشن خواهند کرد
که بهار نزدیک است
یادم باشد که من راه رفتن و دویدن می دانم
اگر روزی دلم گرفت یادم باشد [ پنج شنبه 31 مرداد 1392
] [ 12:24 ] [ رضاخطر ]
هر شب به آسمان خیره میشوم و با ستاره ها درد و دل میکنم من میگویم دوستم نداشت مگر نه ؟؟؟ ستاره هم چشمک میزند … میگویم با دیگری خوش است مگر نه ؟؟؟ باز هم چشمک میزند … میگویم من برم راحت میشود مگر نه ؟؟؟ باز هم چشمک میزند … و بعد سکوت میکنم … [ پنج شنبه 31 مرداد 1392
] [ 12:22 ] [ رضاخطر ]
یه پسرایی هستن که . . . صدای خنده هاشون تو خیابون میپیچه شلواراشون نه خیلی براشون بزرگه نه خیلی کوچیک ابروهاشون فابریک خودشونه همونایی که نه لکسوز دارن نه کمـری ..! اما مـرام دارن چشمشون همه جا کار نمی کنه و دنبال موی بلوند و چشم آبی نیستن پسرایی که موزیکـ های خارجی رو بدون معنی کردن حفظ نمیکنن پُــــز نمیـــــــدن پاتوق شون مهمونی و شیشه و انواع مشروبی جات نیست آره رفیـق ..! اونایی که تکیه کلامشون معرفته بی ریا، با خدا، مهـربون و با مسئولیتن آدم میتــونه بهشون تکیه کنه کنارشـون آرامش داری کنـارش باشی یا نباشی حواسش به بقیه دخترا نیست و آدم ها رو مثل هـم نمی بینن این جور پسرا خیلی مـردن خیلی تکن، خیلی خاصن … خیلی شوخن و جنگولکـ بازی در میـارن ولی احساس شون قویه آه که بکشن خدا دنیا رو واسشون زیر و رو میکنه ..!! [ پنج شنبه 31 مرداد 1392
] [ 12:17 ] [ رضاخطر ] درد من تنهاییم نیست .... درد من اینست که که هر روز از خودم میپرسم مگر خودش مرا انتخاب نکرد.............؟؟؟؟!!!!!!
[ پنج شنبه 31 مرداد 1392
] [ 1:2 ] [ رضاخطر ] خیلی سخته کسی نداشته باشی که: *بی منت بغلت کنه *بی منت باهاش درد ودل کنی *بی منت براش گریه کنی *بی منت پشتت باشه *بی منت دوست داشته باشه *بی منت رفیقت باشه خیلی سخته.... خیلی..........!
[ پنج شنبه 31 مرداد 1392
] [ 1:1 ] [ رضاخطر ]
در آغوش من حاظر نبود دستانش را باز کند
اما در آغوش دیگری ...
کمربندش را هم باز کرد... [ پنج شنبه 31 مرداد 1392
] [ 1:59 ] [ رضاخطر ]
درست است که تو را ندارم ، ولی لحظه هایی دارم سرشار از تو... درست است که تو را ندارم ، ولی چشم هایی دارم که به یادت بی اختیار خیس لحظه های با تو بودن می شوند... درست است که تو را ندارم ، ولی لبخندهایت که یادم می آید ، شده اند عامل خنده هایی که همه مرا بابتشان، دیوانه ام می خوانند ... [ چهار شنبه 30 مرداد 1392
] [ 15:4 ] [ رضاخطر ] ﺍﻭﺝ ﻟﺬﺕ ﺍﻭﻧﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺼﻒ ﺷﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪﯾﺖ ﺍﺧﺮﯾﻦ ﻧﮕﺎﻫﺘﻮ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻭ ﺳﺎﯾﻠﻨﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ ،،،، ﯾﻪ ﭘﯿﺎﻡ ﺍﺯﺵ ، ﺑﯿﺎﺩ ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ : """ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ، ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻮ ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺍﺭﻭﻣﻢ ﮐﻨﯽ [ چهار شنبه 30 مرداد 1392
] [ 15:3 ] [ رضاخطر ]
دارم نــابــــود ميشوم...
گله اي نيستـــــــ...
يادم مي آيد روزي هزار بار ميگفتم و ميگويم "فدايت بشوم"
حالا دارم فدا ميشوم...
با جان و دل، زندگييم، قلبم، احساسم و غرورم را فداي خوشبختي ات ميكنم...
تو فقط بخنــــد تا زنده بمانم.... [ چهار شنبه 30 مرداد 1392
] [ 14:39 ] [ رضاخطر ]
به کسی که تنهـــــــایت گذاشته بگو
این توبودی که باخــتی، من کسی را ازدست دادم که دوســــــــتم نداشت اما توکسی را ازدست دادی که دوســـــــتت داشت...... [ چهار شنبه 30 مرداد 1392
] [ 14:38 ] [ رضاخطر ] [ چهار شنبه 30 مرداد 1392
] [ 1:8 ] [ رضاخطر ]
خدایا هر کس بیادم هست بیادش باش اگر کنارم نیست کنارش باش اگر تنهاست پناهش باش واگر غمی دارد غمخوارش باش [ چهار شنبه 30 مرداد 1392
] [ 1:2 ] [ رضاخطر ]
دیگر هیچ زمینی را به امید مترسک زیر کشت نخواهم برد ، زیرا دیدم یک آسمان کلاغ رقص باران را در کلاه مترسک به ریشخند گرفته بودند . . . [ سه شنبه 29 مرداد 1392
] [ 23:30 ] [ رضاخطر ] [ سه شنبه 29 مرداد 1392
] [ 23:26 ] [ رضاخطر ]
برای روزی که اتفاقی تـــو را می بینم …
آنقدر تمـــــــــیز میخندم که به خوشبختــــی ام حســــادت کنـــی [ سه شنبه 29 مرداد 1392
] [ 11:57 ] [ رضاخطر ] از آدم هــآ بگــذر !
دلـَـت را بزرگتر کن
نـ ـآراحتِ این نبـ ـاش
که چـ ـرا جاده ی رفاقــَـت با تـ ـو همیشه یکــ طرفه استــ . . .
مهــم نیست اگر همیشه یک طرفــه ای . . .
شــاد باش کــه چیزی کم نگذاشتـه ای
و بدهکــارِ خودت ، رفاقـت و خدایتــ نیستی . . [ سه شنبه 29 مرداد 1392
] [ 11:53 ] [ رضاخطر ]
زن را نمی توان عوض کرد.. زن را حتی نمی شود فراموش کرد..
زن را فقط می توان عمیــــــــــــــــــق دوســت داشت....... زن ظریـــفه نه ضعیف !!! ضعیف اون مردیه که 1 ساعت نمیتونه چشم و دلش رو نگه داره [ سه شنبه 29 مرداد 1392
] [ 11:50 ] [ رضاخطر ] مــرد است دیگر ... گاهی تند میشود، گاهی عاشقانه میگوید!!!!
او *مــــــرد* است دستانش از تو زبرتر و پهن تر است... صورتش ته ریشی دارد... قلبش به وســـــــــعت دریا.... او با همان دستهای پهن و زبرش تو را نوازش میکند .... با همان صورت ناصاف و ناملایم تو را میبوسد و تو آرام میشوی آنقدر او را *نـــــــامرد* نخوان... آنقدر پول و ماشین و ثروتش را نسنج فــــــــقط بــــــاهاش روراست باش تا دنیا را به پایت بریزد مــرد را فقط مــرد میفهمد .
به افتخار مردان واقعي [ سه شنبه 29 مرداد 1392
] [ 11:47 ] [ رضاخطر ] گاهی باید با تمام وجود زنانگیت را خرج کنی گاهی باید با تمام وجود مردانگیت را خرج کنی در مشکلات در باهم بودنها در کوتاه آمدن ها در روزگار سردو گرم در ادامه راه حتی پیاده آن موقع هست که میتوانی به زنانگیت افتخار کنی آن موقع هست که میتوانی به مردانگیت افتخار کنی!! [ دو شنبه 28 مرداد 1392
] [ 23:43 ] [ رضاخطر ] هنوز هستند پسرانی که بوی مردانگی می دهند در دستانشان عزت یک مرد ، یک مرد ، واقعی لمس می شود اهل ناموس بازی نیستند می شود روی حرف و قول هایشان حساب کرد .. هنوز هم هستند دخترانی که تنشان بوی محبت خالص می دهد بکرند!نابند! لمس نشده اند! آری ، هنوز هم هستند ! نادرند ! کمیاب اند ! پاک اند ! هنوز آدم هایی از جنس فرشته پیدا می شود ! هستند ! نادرند ! کمیاب اند ! اما هستند ... [ دو شنبه 28 مرداد 1392
] [ 23:37 ] [ رضاخطر ]
[ دو شنبه 28 مرداد 1392
] [ 23:32 ] [ رضاخطر ] يوسف مي دانست كه تمام درها بسته اند اما بخاطر خدا و تنها به اميد او به سوي درهاي بسته دويد و تمام درهاي بسته برايش باز شد. اگر تمام درهاي دنيا هم به رويت بسته شدند تو هم بخاطر خدا و با اعتماد به او به سوي درهاي بسته بدو چون *خداي تو و يوسف يكيست* [ دو شنبه 28 مرداد 1392
] [ 23:24 ] [ رضاخطر ] هــ ـے روزگـــــــار בرב בلت را بــﮧ کســے نگو
خـــــ ــــدايا مــ ــمنون حتـّے اَگــَـر خــُـدا هـَمـ سیبــ بیــآوَرد
[ دو شنبه 28 مرداد 1392
] [ 22:6 ] [ رضاخطر ] هـمـچـنــ ـان ایستــــاده اَم .. مـ ـی ـشکـ ـند امثالـ ـی مثــ ـل تـــ ـو را....
به جرم وسوسه... چه طعنــه ها كه نشنيدي حـــــــوا پس از تـــــــو... همه تا توانستند آدم شــــــــدند.. منـــ غرورمـ رآ به راحتی بهـ دست نیآوردم
[ دو شنبه 28 مرداد 1392
] [ 21:55 ] [ رضاخطر ] سلام خدمت همه ي بازديد كننده هاي عزيز ببخشيد دوسه روزي تعطيل كردم بنابه يه دليل فوقلاده مهم ولي اونم حل شد بازم براتون بهترين مطالبو خواهم گذاشت شماهم با نظرات خوبتون همراهم كنيد ممنون از همگي k [ دو شنبه 28 مرداد 1392
] [ 21:49 ] [ رضاخطر ] [ چهار شنبه 23 مرداد 1392
] [ 14:31 ] [ رضاخطر ] تو + خاطراتت + چشمانت + دستانت + لبخندت + اشکت چند نفر به یک نفر ؟ [ چهار شنبه 23 مرداد 1392
] [ 11:25 ] [ رضاخطر ] از خدا پرسيدم دوست داريد بندگانتان چه بياموزند؟ گفت: "بياموزند كه آنها نمي توانند كسي را وادار كنند، عاشقشان باشد" "بياموزند كه انسانهايي هستند كه آنها را دوست دارند اما نمي دانند كه چگونه عشقشان را ابراز كنند..."
[ چهار شنبه 23 مرداد 1392
] [ 11:16 ] [ رضاخطر ] (من) مهم نیست (تو) هم مهم نیست.. (ما) مهم بود که دیگر تمام شد. [ چهار شنبه 23 مرداد 1392
] [ 1:23 ] [ رضاخطر ]
آنْچِـــﮧ نــآمَـــش زِنْـــבگـــــے اَسْتْــــــ
[ سه شنبه 22 مرداد 1392
] [ 23:57 ] [ رضاخطر ] [ سه شنبه 22 مرداد 1392
] [ 23:53 ] [ رضاخطر ] یادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه و آهسته میمیره یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم یادمون باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون زندگیش رو ازش میگیریم. \ [ سه شنبه 22 مرداد 1392
] [ 23:42 ] [ رضاخطر ]
چقدر قشنگه ؛
وقتی غمگینی،یکی محکم بغلت کنه تا تو رو شونه هاش گریه کنی و وقتی اروم شدی در گوشت اروم بگه : آخه دیوونه من که باهاتم....!
[ سه شنبه 22 مرداد 1392
] [ 23:39 ] [ رضاخطر ] برای بغل کردن عشقت
[ سه شنبه 22 مرداد 1392
] [ 23:34 ] [ رضاخطر ] مشــــــــب بی بــــــهانه، آغوشـت را میخــــــواهم... ایـــــن روزها فقــط لمــــس بودنـــت آرامـــــم میکند... دوستـــــت دارم" هایی که در گوشـت زمزمه میکنـم را باور کـــــن! " در آغوشـم بگیر قــــــــول میدهــم تمـام شــــــــــــــــوم...
[ سه شنبه 22 مرداد 1392
] [ 23:33 ] [ رضاخطر ] در دادگاه عشق ....قسمم قلبم بود ....وكيلم دلم و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان. قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام كرد و پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ كنار چوبه ي دار از من خواستند تا اخرين خواسته ام را بگويم و من گفتم به تو بگويند: ..... « دوستت دارم »
[ سه شنبه 22 مرداد 1392
] [ 16:18 ] [ رضاخطر ]
[ سه شنبه 22 مرداد 1392
] [ 16:12 ] [ رضاخطر ] لحظه در لحظه عذابه لحظه هاي من بي تو
تجربه كردن مرگه زندگي كردن بي تو
[ سه شنبه 22 مرداد 1392
] [ 16:11 ] [ رضاخطر ] دلم تنگ است برای کسی که نمی داند... نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم... می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد.... پس بگذار که نداند بی او تنهایم... دور میمانم که نزدیک بماند...
کاش نمیرفتی ....
کاش میموندی که حالا از غم دوریت همش اشک نریزم ....
خدایا فقط تو کمکم کن ... من که دلم حسابی براش تنگ شده ....ولی اونو نمیدونم ....
[ سه شنبه 22 مرداد 1392
] [ 11:12 ] [ رضاخطر ] تو باور کن قسم به اون نیمکت چوبی که شبها زیر بارون میشه خیس قسم به اون چراغ های خیابون که دلم رو به نگاهت روشن کرد قسم به اون قطره های بارون که دست منو نوزاش میکرد و قسم به اون کسی که فقط درد منو اون فهمید . . هنوزم گاهی دلم برایت تنگ میشه
[ سه شنبه 22 مرداد 1392
] [ 10:59 ] [ رضاخطر ]
|
|
[ طراحي : 9pars ] [ Weblog Themes By : 9pars ] |