گرگ فقط یک دوست دارد:عقل و سیاستش
یک دشمن دارد: اعتمادش
یک هدف دارد: دریدن و نابود کردن
گرگ یک زخم دارد: شلاق سرنوشت بر قلبش
یک دوا بر زخم هایش دارد: زوزه
یک عشق دارد: جفتش
گرگ یک نفرت دارد: خیانت
یک افتخار دارد: اصالتش
گرگ یک میراث دارد: شعله های آتش
یک علاقه دارد: کشتن
گرگ یک حرف دارد: صداقت
گرگ یک غم دارد: تنهایی
یک سلاح دارد: خشمش
یک چیز را می شناسد: نابودی
یک آشنا دارد: ماه
یک قلب دارد که ان را نیز دریده
یک منطق دارد:دریدن
یک قانون دارد: زنده ماندن
یک رنگ دارد: تاریکی
گرگ یک روش دارد: جنگیدن و تنها ماندن
و یک خاطره دارد: اولین خون
ما گرگا این شکلی هستیم ...
نظرات شما عزیزان: